فارس من|چرا اقساط قرض الحسنه جانبازان تنفس نداشت؟
به گزارش گروه حماسه و مقاومت خبرگزاری فارس یکی از موضوعاتی که در روزهای شیوع کرونا مردم جامعه را درگیر خود کرده بود بحث امرار معاش بود. بساری از مردم به علت تعطیل شدن کسب و کارشان به مشکل خوردند و قشر دیگری نیز به دلیل درگیر شدن با بیماری و تهیه دارو به لحاظ مادی درگیر شدند. در این میان با دستور دولت بنا شد برخی بانک ها به دریافت کنندگان وام قرض الحسنه سه ماه در پرداخت اقساطشان تنفس بدهند.
در همین راستا در بخش فارس من تعدادی از مخاطبین که از جامعه ایثارگری بودند اعلام کردند چنین موضوعی در جریان پرداخت وام آنها لحاظ نشده و همچنان بدون هیچ تنفسی اقساط سر موعد از حساب کسر می شود.
اسلام کریمی مدیر عامل صندوق قرضالحسنه شاهد در گفت وگو با خبرنگار فارس پیرامون این موضوع گفت: بعد از این ابلاغیه به بانک ها ما از بانک مرکزی استعلام کردیم که آیا تنفس سه ماهه شامل صندوق ما نیز می شود یا نه؟ پاسخ دادند خیر شامل شما نمی شود.
وی بیان داشت: کسانی که از تسهیلات صندوق قرض الحسنه ایران سرور شاهد بهره مند شده اند کسانی هستند که یا حقوق دومشان از بنیاد شهید است، یا از تسهیلات حق پرستاری برخوردارند و ...و این درحالی است که حق تنفس در ایام کرونا بیشتر برای آن دسته از افرادی که معاششان با مشکل مواجه شد اعمال شد.
کریمی گفت: مبلغی که ما هر ماه از اعضای وام گیرنده کم می کنیم عین همان را وام می دهیم به تعداد دیگری از درخواست کننده ها. یعنی اگر ما سه ماه در پرداخت قسط به عده ای تنفس می دادیم آن کسانی که موعد دریافت وامشان فروردین بود نمی توانستند آن را دریافت کنند. یعنی حدود 24 هزار نفر به مشکل دریافت وام می خوردند.
وی ادامه داد: ما بنابر مجوزی که از بانک مرکزی کسب کرده ایم هر سال باید به یک سوم اعضا وام بدهیم، وامی که سقفش را هم بانک مرکزی مشخص می کند و نمی تواند بیشتر از 20 میلیون باشد با کارمزد 4 درصد.
مدیرعامل صندوق قرضالحسنه شاهد اظهار داشت: اگر تنفس می دادیم 6 ماه در پرداخت وام سایت وردپرس فروشگاهی دچار اختلال می شدیم. این درحالی بود که بانک مرکزی هم اعلام کرد اگر می توانید بودجه ای تامین کنید تا آنهایی که در نوبت وام هستند معطل نشوند، تنفس بدهید که ما هم اگر می خواستیم چنین کاری کنیم باید نزدیک 700-800 میلیارد تومان ماهانه به ما بودجه تزریق می شد تا این کار را می کردیم. که این راهکار هم در شرایطی که بنیاد شهید با مشکل بودجه مواجه است امکان پذیر نبود.
غرض تحلیل حوادث نیست. درین متن کوتاه یک نکته سواد رسانه را با تاکید بر رفتارشناسی خبائث رسانه ای تحلیل می کنیم تا مدلی برای تمیز موارد مشابه باشد. 2
ماجرای پیرزن کرمانشاهی در یک خط چه بود؟ رفتار زشت وغیرانسانی مامور شهرداری. هم باید برکنار شوند و هم محاکمه. اعمال قانون نیز باید قانونی و انسانی و اخلاقی باشد؛ بگذریم. طبیعی است که دلسوزان داخلی نسبت به موضوع حساس و اعتراض کنند. ضدانقلاب از اعتراض خودی ها عصبی می شود. لذا ماموریت می گیرند آنرا منحرف کنند.
چه کردند؟
ما در جنگ روایت ها یک "قرینه سازی" داریم و یک "انتقال و تسری". ایندو کارکردشان اینست که ذهن را از یک مصداق به کل تسری دهند؛ بدون اینکه مخاطب متوجه شود.
مرور کنیم؛
مخاطب از مصداق پناهی عصبی است. کافیست همین مصداق را با قرینه سازی کنار یک عکس مشابه از رفتار رژیم سراسر پلشت صهیونیستی قرار دهند. انتقال پیام و تسری باعث می شود که ذهن مخاطب درگیر این سوال شود: " این که یکی است. پس ما چه فرقی با رجاله های صهیونیستی داریم؟" همین سوال کافی است تا تکرار شود. تکرار کمک می کند ابرروایت همسان پنداری یک مصداق با یک ساختار در ذهن شکل بگیرد.
همین پروژه بصورت معکوس در شورش آمریکایی شکل گرفت. ضدانقلاب ابتدا تلاش کرد با سفیدنمایی دولت امریکا را معتقد به آزادی و تحمل اعتراضات نشان دهد. اما وقتی فیلم وحشیگری پلیس در برخورد با زنان وکودکان منتشر شد پروژه قرینه سازی و تسری را مجدد کلید زدند.
اینبار سراغ ماجرای آبان 98 رفتند و با تقلیل رفتار ساختاری از اوباش آمریکایی به مصداق آبان ایرانی، ذهن مخاطب را درگیر یک سوال جدید کردند:" اینکه همانست که ماهم داشتیم. پس آنها چه فرقی با ما دارند؟"
حال آنکه در ماجرای آبان 98 ما بجای اعتراض مردمی با یک عملیات تروریستی بی سابقه مواجه بودیم. تمام سطوح ضدانقلاب، مسلحانه در خیابان ظاهر شدند. از سلطنت طلب ها تا منافقین و اراذل اجیر و...
فراموش نکنیم که روز جمعه بعد از گرانی بنزین در وکیل آباد مشهد هزاران نفر شعار می دادند :رضاشاه روحت شاد" و "مرگ بر دیکتاتور" و بااین حال ناجا از امنیت همین شعاردهندگان مراقبت می کرد. تا اینکه کشتار بی رحمانه تروریست ها و حمله سازمانی اوباش به کلانتری ها و بانک ها و آتش زدن پمپ بنزین ها کلید خورد....
خلاصه روش ضدانقلاب و مزدورهای نقاب زده در مواجهه با حوادث اخیر چنین است؛ توسعه و تسری مصداق ایرانی به کل و تشابه سازی با ساختار فاسد آمریکایی و اسرائیلی. دوم تقلیل مصداق های آمریکایی و تسری آن به نمونه های مشابه ایرانی.
ا وجود تلاش در زمینه نهادینه کردن فرهنگ اهدای عضو هنوز هم باور غلط بسیاری از خانواده ها درباره پدیده مرگ مغزی باعث هدر رفت اعضای ارزشمندی است که میتواند ناجی جان بیماران رنجور از عضو معیوب شان باشد. مدیر انجمن اهدای عضو ایرانیان در این گفتگو از چالش های پیش روی اجرای این عمل حسنه گفت. دکتر کتایون نجفی زاده میگوید اکنون به جایی رسیدهام که اعضای هزار نفر از 4 هزار بیمار دچار به مرگ مغزی به بیماران نیازمند اهدا میشود. ایثار و بخشایندگی همیشگی در فرهنگ ایرانی میطلبد که این آمار بیش از این ها باشد و دیگر بیماری در صف انتظار عمل پیوند جان خسته از بیماریاش را از دست ندهد.
***خانم دکتر به نظر میرسد هنوز مهمترین چالش پیش روی اهدای عضو عدم باورپذیری علمی و منطقی عموم مردم در باره مرگ مغزی است. در واقع امید دوباره داشتن به بازگشت این نوع افراد به زندگی باعث میشود خانواده او به اهدای عضو رضایت نداشته باشند.خواهش میکنم در شروع گفتگو به طور علمی شرحی از مکانیزم مرگ مغزی برای مان بفرمایید.
پدیده اهدای عضو از افراد مرگ مغزی پدیده شگفت انگیزی است که با تمام مسائل پزشکی متفاوت است.تفاوت آن هم در این است که در بقیه مسائل پزشکی اگر پزشک، تجهیزات و بیمار در دسترس باشند کار درمان آغاز می شود،اما در مورد اهدای عضو اگر یک فرد مرگ مغزی و یک بیمار نیازمند باشد و پزشک و تجهیزات نیز در اختیار باشد،نیازمند یک همکاری فوق العاده مهم هستیم.اگر خانواده سایت وردپرس آماده بیمار مرگ مغزی به این کار رضایت نداشته باشند اهدای عضو انجام نخواهد شد؛ به همین دلیل بر خلاف بسیاری از مسائل دیگر پزشکی، لازم است در این زمینه فرهنگ سازی انجام شده باشد تا مردم از قبل با این مسأله آشنا باشند و در لحظه حادثه بتوانند درست تصمیم بگیرند؛ لحظه وقوع حادثه مرگ مغزی زمانی نیست که بخواهیم به خانواده اطلاعات علمی دهیم و آنها را آگاه کنیم.
***یعنی بر این باور هستید که اگر در این زمینه اطلاعات پزشکی درست و قابل فهم به عموم مردم جامعه داده شود هر بیمار مرگ مغزی می تواند منشاء زندگی دوباره برای بیماران نیازمند پیوند دیگر شود؟
بله، همین طور است. اگر خانواده هایی که عزیزی از آن ها دچار مرگ مغزی شده باشد این اطلاعات ساده اما دقیق پزشکی را داشته باشند به طور حتم بیماران کمتری در انتظار عضو باقی میمانند. قلب یک باتری اتوماتیک دارد که از شگفتیهای آفرینش است و گره کوچکی به اندازه یک عدس از بافت عصبی فقط میتواند با جا به جا کردن یونها امواج الکتریکی تولید کند. قلب یک عضله است که با این امواج الکتریکی شصت تا صد بار در دقیقه ضربان ایجاد میکند و میتواند تپش داشته باشد. این گره کوچک برای این که این ضربان را تولید کند به اکسیژن نیاز دارد. اگر اکسیژن به طور کامل قطع شود شش تا هشت دقیقه هم میتواند بدون اکسیژن همچنان به تپش ادامه دهد. اکسیژن از ریه ها به این گره میرسد و ریهها فرمان تنفس را از مغز دریافت میکنند؛ یعنی ساقه مغز فرمان تنفس را میدهد، بدون این که ما در جریان باشیم و این فرمان تنفس به صورت اتوماتیک باعث نفس کشیدن میشود.
دکتر فاضل که او را به عنوان پدر اهدای عضو ایران میشناسیم از حضرت امام فتوای مجاز بودن اهدای عضو از افراد مرگ مغزی را در تاریخ 31 اردیبهشت سال 1368 (دو هفته قبل از فوت حضرت امام) گرفتند و از آن موقع به بعد در کشورمان از نظر شرعی مجاز است که اهدای عضو انجام شود.
مرکز تنفس در ساقه مغز قرار دارد؛ اگر ضربهای به مغز وارد شود یا خونریزی مغزی اتفاق سافت 98 بیافتد و یا تومور مغزی وجود داشته باشد که یک باره ورم کند منجر به فشار بالای مغز میشود. به دلیل این که جمجمه سقف استخوانی و جای اتصال ندارد فشار داخل مغز که بالا میرود عروقی که از گردن وارد جمجمه میشوند و به مغز و ساقه مغز خون رسانی میکند تحت فشار قرار گرفته و رگها بسته میشوند. وقتی همه رگ ها با هم بسته شوند خون رسانی مغز نیز متوقف میشود؛ مثل هر بافت دیگری بعد از توقف هشت دقیقه ای خونرسانی همه سلولهای مغز و ساقه مغز با هم میمیرند. تنفس نیز در این شرایط متوقف میشود. وقتی تنفس متوقف شود. وقتی تنفس قطع شود ضربان قلب آن باتری اتوماتیک درست است. به اکسیژن نیاز دارد ولی از شگفتیهای دیگرش این است که مثل یک خازن میتواند شش تا هشت دقیقه امواج الکتریکی را در خود ذخیره کند و تپش قلب را ادامه دهد حتی اگر اکسیژن رسانی آن قطع شده باشد؛ به همین دلیل ما میتوانیم فیلم هایی به شما نشان دهیم که قلب را از بدن درآوردند و روی میز اتاق عمل گذاشتند و این قلب هنوز تپش دارد. در تمام عملهای پیوند قلب این صحنه تکرار میشود. بنا بر این همان طور که گفته شد مغز و سلول های آن میمیرند اما قلب میتواند با اتصال به دستگاهها به تپش خود ادامه دهد و اینجاست که خانوادههای فرد بیمار تصور میکنند عزیزشان همچنان زنده است و میتواند به زندگی برگردد و در این شرایط راضی به عمل پیوند عضو نمیشوند.
منبع: خبرگزاری فارس